جدول جو
جدول جو

معنی صاحب درنگ - جستجوی لغت در جدول جو

صاحب درنگ
(حِ دِ رَ)
صبور. شکیبا. متحمل:
دولتیی باید صاحب درنگ
کز قدری بار نیاید به تنگ.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صاحب سنگ
تصویر صاحب سنگ
باوقار، متین، بردبار، باطمانینه، موقر
فرهنگ فارسی عمید
دردمند، مصیبت زدهبرای مثال گر بود در ماتمی صد نوحه گر / آه صاحب درد را باشد اثر (عطار - ۳۷۸)
فرهنگ فارسی عمید
(حِ سَ)
کنایه از مردم باوقار و صاحب قدر و تمکین باشد. (برهان) :
چو صاحب سنگ دید آن نقش ارژنگ
فروماند از سخن چون نقش بر سنگ.
نظامی.
، کنایه از غیبت کننده و طعنه زننده هم هست. (برهان قاطع)
لغت نامه دهخدا
(حِ دَ)
دردمند. مصیبت زده. آنکه دردی دارد:
گر بود در ماتمی صد نوحه گر
آه صاحب درد را باشد اثر.
عطار.
، آنکه جذبه و شوقی دارد:
عشق او را مرد صاحب درد باید شک مکن
کاندر این آخر زمان صدرزمان است آنچنان.
خاقانی.
عارفان درویش صاحب درد را
پادشا خوانند اگر نانیش نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(حِ دَ)
ظاهراً بمعنی مرزبان حاکم و یا رئیس باشد: و به نزدیک قشمیر رسیدند، چنگی بن سمهی که صاحب درب قشمیر بود به خدمت پیوست چو دانست که با افراط بأس و هیبت شمشیر او جز اسلام و استسلام چاره نیست. (ترجمه تاریخ یمینی ص 409)
لغت نامه دهخدا
تصویری از صاحب سنگ
تصویر صاحب سنگ
گرانسنگ، دشیادگر (غیبت کننده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب درد
تصویر صاحب درد
دردمند، مصیبت زده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صاحب درب
تصویر صاحب درب
مرزبان حاکم مرزبان
فرهنگ لغت هوشیار
دردمند، مصیبت زده
فرهنگ واژه مترادف متضاد